اعصاب نذاشته برام که،جدیدا جیغاش کل ساختمونو که هیچ کل کوچه هم رد میکنه تو کل خیابونه ما میپیچه
ولی خیلیم خوشگه نمیشه بهش چیزی بگم :(
دخترک
چرا انقدر مردم علقشونُ کردن تو چششون
اعصابم خورد میشه دیگه،پسرا رو که ادم حساب نمیکردم ولی دخترام کم کم دارم ازشون ناامید میشم
منی که همه دوروبریام پر از ماشینه که قیمتشم غیرِقابلِ شمارشِ،به هیچکدوم ادماش که فامیلامونه محلی نمیگذارم حالا اینا که غریبه میباشند،معطلِ یه نگاه از سوی فردی که در ماشینش نشسته میباشند
♥ نوشته شده در شنبه بیست و هفتم خرداد ۱۳۹۶ ساعت 20:20 توسط :
یِ فکرِ یهویی...برچسب : نویسنده : lovetostudy بازدید : 15