حیوانی به اسمه کبک

ساخت وبلاگ
به حیوانات احترام بگذار دختر

اویم به مانند تو جانی در بدنش هست

نفسی میکشد

چرا دوستش نداشتی

فردا عازم خانه پدربزرگت میشود

فقد تا فردا فرصت باقیست که دلت را صاف کنی،دوستش ندارشتی به درک تنفر دیگر چیست

پِ نون :) اگه من فردا این خواهرمو نکُشتم،اینم خواهرِ که من دارم :/ یا جیغ جیغ میکنه یا گریه میکنه یا هی در میزنه میگه میخوام دلنش اموزی بت یاد بدم  هر چی میگم نمیخوام یاد بدی میگه نه تو بیا من میخوام دانش اموزی بت یاد بدم،اصلا نمیدونم چی میگه  این بشر من با این عظمت رو چنان خر میکنه که خود میمانم دیشب انقد راحت خواستشو عملی کرد که :/ به پدر گفت من کبک میخوام به دیقه نکشید تو خونست حالا من هی هر چی میگم بندازینش دور میگن نمیخواد :(

♥ نوشته شده در دوشنبه بیست و دوم خرداد ۱۳۹۶ ساعت 3:51 توسط :

یِ فکرِ یهویی...
ما را در سایت یِ فکرِ یهویی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lovetostudy بازدید : 15 تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1396 ساعت: 7:02